خلاصه داستان: وقتی در روز عید کریسمس دیمین وین در عمارت وین تنها می ماند، خودش را تبدیل به بتمن کوچک می کند تا از خانه اش و شهر گاتهام دربرابر تبهکاران ایام تعطیلات محافظت کند.
خلاصه داستان: مارکوس رایت با بازی "سم ورتینگتون" محکوم به اعدام میشود او موافقت می کند که پس از مرگش از بدن او برای پیشرفت پزشکی استفاده شود اما او تبدیل به نابودگر می شود و برای نابودی جان کانر فرستاده می شود...
خلاصه داستان: در تابستان 1957، با بحران امپراتوری خودرو انزو فراری، مسابقهدهنده سابق که کارآفرینی شده بود، خود و رانندگانش را در حالی که به مسابقه 1000 مایلی خیانتآمیز در سراسر ایتالیا میآیند، خود و رانندگانش را به سمت لبه میبرد.
خلاصه داستان: کلارنس در حالی که برای رهایی خود از شر بدهی ها مبارزه می کند، در حال تلاش برای یافتن یک زندگی بهتر برای خانواده اش است. او که اسیر قدرت و شکوه مسیح در حال ظهور و رسولانش شده است، همه چیز را به خطر می اندازد تا مسیر خود را به سوی یک زندگی الهی تراش دهد و در نهایت متوجه می شود که قدرت رستگاری ایمان ممکن است تنها راه نجات او باشد.
خلاصه داستان: قاتل حرفه ای جان ویک (کیانو ریوز) پس از اتفاقات نسخه قبل (john wick 1) که مجبور به بازنشستگی اش شد، اکنون جهت تسویه حساب و پرداخت یک بدهی، برخلاف عقایدش مجبور می شود به دنیای کثیف جنایی قبل خود بازگردد او در حال سپری کردن دوران بازنشستگی اش است که می فهمد از طرف فرد خاصی برای سرش جایزه گذاشته شده است همین امر توجه مافیای شهر را به او جلب کرده و جنگ و خونروزی جدیدی به پا می شود...
خلاصه داستان: در مورد یک مامور سابق مافیا به نام سانتو است که وقتی دشمنان قدیمی او، خانوادهاش را میکشند، همراه با دخترش سوفیا، به شهر میلان فرار میکند. حال آنها در حالی که پنهان شدهاند، نقشه انتقام خود را طراحی کرده و…
خلاصه داستان: در سال 1900 میلادی روایت شده و در مورد یک خدمه کشتی مسافربری آمریکا به نام دنی بودمن است که نوزادی را که روی کشتی رها شده پیدا میکند. اکنون او نام “دنی بودمن تی. دی لیمن 1900” را برای این نوزاد انتخاب کرده و او را به عنوان فرزند خود تا زمان مرگش بزرگ میکند. این در حالی است که این کودک هرگز کشتی را ترک نکرده و با گذشت زمان به یک نابغه موسیقی تبدیل می٬شود. اما وی پس از مدتی با دختری زیبا که از مسافران کشتی است آشنا شده و ...
خلاصه داستان: کیت شوهرش را در جنگ افغانستان از دست داده است و در تلاش است تا مزرعه شهر کوچک خود را با دخترش حفظ کند و در عین حال اداره آتشنشانی داوطلبانه محلی را نیز اداره میکند.
خلاصه داستان: یک خانم دکتر برای مراقبت از پسربچه پریشان حالی که توانایی های عجیب دارد به مزرعه دورافتاده ای می رود. کشیش منطقه معتقد است شیطان این پسربچه را تسخیر کرده و با آمدن پزشک نزاعی میان آن ها در می گیرد.